شعرهای سورئالیست ((دکتر حسنعلی ترنج ))
شاعر سوررئالیست سبک شخصی
دیرینه زمانی است که از این بام فتادم
پوسیده چون برگ درختی، اندر ره بادم
افتادم و ایستادم و این راه خراب است
در پیش و پس حادثه، همشکل سراب است
ره پیمودم و آخر به بی راهه رسیدم
جز سایه ی بی روشن خود، رنگ ندیدم
فریاد کشیدم، خاموش و سیاه بود بیابان
تا آخر این راه، هراس بود و هراسان
آخر نرسیدم، به آن چشمه سرداب
لب تشنه ی مرده، گیاهی لب مرداب
نه نشانی که روم پیش، و نه برگشت
پیمودم عطش سرخ، در این دشت
گمراه شدم، گویا همه اوصاف دروغ بود
بی رنگ شدم و خسته، در این روزنه دود
شب گشت و سیاهی به هم آویخت
در حسرت یک نور، خورشید فروریخت
گمراه و پر از پوچ در این روزنه نور
گمتر شده ام، از این فاصله تا دور
Dr. Toranj
تاريخ : دوشنبه بیست و هشتم مهر ۱۳۹۹ | 21:18 | نویسنده : دکتر حسنعلی(بهرام) ترنج |
درباره وب

در تن تخته سیاه ابدی
دو تا رنگ نبود
لينک دوستان
لينک هاي مفيد
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
لينک هاي مفيد
امکانات وب